محور اول : تغيير تأكيد از ارزشيابي,, پاياني به ارزشيابي تكويني
در رويكرد سنتي, ارزشيابي، عمدتاً معلمان، تلاش مينمودند از نتايج يادگيري دانشآموزان ارزشيابي به عمل آورند و آن را به صورت نمره گزارش دهند. كمتر تلاش ميشد كه به نحوه و چگونگي يادگيري و بهبود آن توجه شود. در اين الگوي جديد ارزشيابي، معلم، ارزشيابي را در خدمت يادگيري قرار ميدهد؛ لذا نگاه وي به آن كاملاً تغيير ميكند. ارزشيابيهاي او به گونهاي است كه به يادگيري بهتر بينجامد. لذا ضعفهاي عملكرد دانشآموزان و قوتهاي آنها، براي اين منظور بررسي ميشود كه راهي براي برطرف كردن و يا بهبود آنها يافت شود، نه اين كه صرفاً ضعفها منعكس شود. همچنين اين الگوي ارزشيابي، موجب ميشود معلم خود را همسفر يادگيري دانشآموزان بداند و با آنها در مسير حركت كند، نه مانند كسي كه در پايان راه ايستاده و منتظر است كه مشاهده كند چه كسي زودتر به پايان راه (يادگيري) ميرسد.
اگر يادگيري را جرياني هدفمند و پيوسته بدانيم كه از مبادي آغاز و به نتايج ميرسد؛ ارزشيابي هم جرياني پيوسته است كه از مبادي آغاز ميشود و به نتايجي ميرسد؛ يعني دوش به دوش يادگيري به پيش ميرود؛ لذا ارزشيابي زماني براي يادگيري و در جهت بهبود يادگيري خواهد بود كه پيوسته اطلاعات مفيدي براي دانشآموزان از طريق بازخورد، فراهم آورد. با تركيب و تحليل اطلاعات به دست آمده از اين نوع ارزشيابيها كه طي مراحل مختلف گردآوري شده است، معلم مي تواند تصميمهاي مناسب آموزشي درباره دانشآموز بگيرد.با اين توضيحات روشن مي شود كه اين الگوي ارزشيابي كاملاً پويا است و عنصري كه پويايي آن را تشديد مي نمايد ارائه بازخورد هاي توصيفي است. تحقيقات زيادي نشان داده است كه بازخوردهاي توصيفي موجب بهبود يادگيري دانش آموزان مي شود.
محور دوم : تغيير مقياس فاصلهاي (20 – 0) به مقياس ترتيبي (خيلي خوب،خوب،قابل قبول،نيازمندآموزش و تلاش بيشتر)
در طول ساليان دراز، مقياس مورد استفاده در كشور، مقیاس فاصلهاي (نمره 20-0) بوده است و معلمان نتايج آزمونها را براساس آن به دانشآموزان و والدين، بازخورد دادهاند. اين شكل از بازخورد به دليل ابهام درتغيير و دقت زياد در فواصل بين آن (هشتاد قسمتِ بیست و پنج صدمی )، رقابت برانگيز بوده به همين دلیل است که در طول اين سالها، نمرة بيست بسيار مورد احترام وتوجه بوده است. مقياس ترتيبي(خيلي خوب،خوب،قابل قبول،نيازمندآموزش و تلاش بيشتر) اين مشكلات را ندارد، كمتر ايجاد رقابت مينمايد و انعطاف پذيري بيشتري دارد؛ در طرح ارزشيابي توصيفي، جايگزين نمره در كارنامه است. به سخن ديگر در حين فرايند ياددهي ـ يادگيري دانشآموزان، بازخورد ترتيبي يا فاصلهاي دريافت نميكنند. به واقع تصور ميرود كه دريافت اين نوع بازخوردها از سوي معلم فرآيند يادگيري دانشآموزان را سست مينمايد.
در اين طرح خلاء اين بازخوردها را بازخوردهاي توصيفي پر ميكند. بازخوردهاي توصيفي، بازخوردهايي با معناو مؤثري هستند كه دانشآموزان را در جهت شناخت وضعيت پيشرفت يادگيري خود قرار ميدهند وآنان همچنين ازاين طريق رهنمودهايي براي بهبود يادگيري دريافت ميدارند.
تصور حذف بازخورد نمره براي بسياري از معلمان، ناممكن است. به زعم آنها نمره اهرم انگيزشي قوي است و يكي از ابزارهاي اقتدار معلم است، حذف آن خلاء بزرگي در جريان يادگيري ايجاد ميكند. اما واقعيت اين است كه حذف نمره و هر گونه بازخورد غير توصيفي، مشكلي ايجاد نميكند. حتي به بهبود شرايط يادگيري هم ميانجامد؛ زيرا بچهها ديگر نگران كسب نمره نيستند. آنها به دنبال شناخت اشتباه خود در فعاليتهاي يادگيري هستند. والدين نيز از كودك نمره نميخواهند بلكه از فرزندشان ميپرسند كه «امروز چه ياد گرفتهاي؟» حذف نمره، حذف يكي از عوامل استرسزا است. بنابراين در كلاس شرايطي فراهم ميشود كه مسافر كوچك سفر يادگيري سفرش را با آرامش خاطر دنبال كند.
محور سوم: تنوعبخشي به ابزارهاي جمعآوري اطلاعات
فعاليت ارزشيابي تحصيلي با دو فعاليت جزيي : الف) جمعآوري اطلاعات ، ب) داوري درباره وضعيت يادگيري دانشآموزمشخص می گردد. درفعاليت نخست، معلم اطلاعاتي را از وضعيت يادگيري دانشآموز جمعآوري مينمايد. در شيوه سنتي اين اطلاعات عمدتاً از طريق آزمونهاي مداد ـ كاغذي (امتحان) یا پرسشهاي كلاسي جمع آوري ميشد.اما در اين طرح ابزارهاي جمعآوري اطلاعات متنوع شده اند و علاوه بر آنها ابزارهاي ديگري چون پوشةكار، ابزارهاي ثبت مشاهده، تکاليف درسي و آزمونهاي عملكردي نيز مورد استفاده قرار ميگيرند.اين ابزارها اطلاعات بيشتر و وسيعتري را براي معلم، آماده ميسازد و بنابراين هم اعتبار اطلاعات به سبب تنوع در ابزارها بيشتر ميشود و هم قضاوت و داوري معلم واقعي تر و منصفانهتر خواهد شد.اساس كار در تنوعبخشي به ابزارهاي گردآوري اطلاعات از وضعيت يادگيري دانشآموز، واقعيتر كردن اطلاعات است كه همان مشاهده كودك در حين فعاليت و بررسي آثار و محصولات يادگيري اوست.
محور چهارم: تغيير در ساختار كارنامه
كارنامه تحصيلي كه در اين طرح "گزارش پيشرفت" نام گرفته است به طور كلي مفصلتر و اندكي عميقتر به گزارش رشد و پيشرفت دانشآموز مي پردازد. بر خلاف كارنامه کمي ،که شامل فهرستي از نام دروس و نمره ها است، گزارش پيشرفت تحصيلي به شکل توصيفي، از وضعيت دانشآموز اطلاعاتي به والدين ميدهد. همچنين در اين گزارش تنها به وضعيت درسي صرف توجه نميشود، بلكه به ابعاد عاطفي، جسماني و اجتماعي توجه شده است. در گزارش پيشرفت تحصيلي والدين به روشني درمي يابند كه در چه بخش از انتظارات آموزشي، احتمالاً كودكشان مشكلاتي دارند وبا توجه به آن مشکلات توصيههايي را براي بهبود عملكرد تحصيلي فرزندشان دريافت مينمايند.
محور پنجم: تغيير در مرجع تصميمگيرنده درباره ارتقاء دانشآموزان
در نظام سنتي ارزشيابي تحصيلي، تصميمگيري درباره ارتقاء به نمرهاي امتحان پاياني دانشآموز بستگي دارد. طبق شرايطي كه از پيش تعيين شده است و بر اساس نمره هاي کسب شده مشخص ميشود كه آيا دانشآموز ميتواند به پايه بالاتر ارتقاء يابد يا اين كه بايد تكرار پايه بنمايد. اين تصميمگيري را حتي در سالهاي اخير به عهده رايانه گذاشتهاند و رايانه به راحتي مشخص ميكرد كه فردي اجازه ارتقاء دارد يا نه!
اما در الگوي ارزشيابي توصيفي به سبب اينكه اطلاعات جمعآوري شده متنوع بوده، و شامل دادههاي كمي و كيفي, است، تحليل و تركيب اين دادههاو تصميم هاي آموزش مبتني بر آن، از جمله تصميمگيري درباره ارتقاء يا عدم ارتقاء دانشآموزان به عهدة معلم وشوراي مدرسه است. در اين الگوي ارزشيابي به معلم اختيار تصميمگيري تفويض ميشود، زيرا وي لايقترين فردي است كه درباره دانشآموز ميتواند تصميم بگيرد.
در اين الگو، معلم براساس شواهد گردآوري شده از فرآيند پيشرفت دانشآموز به دانشآموز اجازه ارتقاء ميدهد. در صورتي كه دانشآموزي بعد از انجام مداخلههاي طولي و عرضي (در پايان سال تحصيلي و در بين سال تحصيلي) به حد مطلوب نرسيد؛ پيشنهاد تكرار پايه را به مدير و شوراي مدرسه ميدهد و شورا براساس شواهد موجود درباره آن تصميمگيري مينمايد. لذا ارزشيابي توصيفي تكرار پايه را تنها به عنوان يك مداخله در روند تحصيلي كودك ميپذيرد و زماني اين مداخله انجام ميشود كه مشخص شود تكرار پايه براي كودك تأثير مثبت خواهد داشت.
با توجه به آنچه كه گفته شد و بر خلاف تصورات اشتباه و رايج، ارزشيابي توصيفي با ارتقاء خود به خود تفاوت, دارد . زيرا در ارتقاء خود به خود تكرار پايه وجود ندارد و دانش آموزان بر اساس سن ارتقاء مي يابند. اما در اين روش ارتقاء و تكرار پايه منطقي تر و متناسب با نياز آموزشي دانش آموز مي شود. همچنين در اين طرح، ارزشيابي از فعاليتهاي كلاسي حذف
نمي شود بلكه ارزشيابي در خدمت بهبود يادگيري دانش آموزان قرار مي گيرد به ويژه دانش آموزاني كه ضعف عملكرد درسي داشته باشند.
محور ششم :توجه همه جانبه به تمامي جنبه هاي رشد
در الگوي ارزشيابي توصيفي، علاوه بر رشد بُعد عقلاني دانش آموز، به جنبه هاي ديگر رشد، از جمله رشد ابعاد اجتماعي، عاطفي و جسماني نيز توجه شده است. معلم در طول سال با مشاهده رفتار و عملكرد دانش آموز ،گزارشي را از وضعيت او در حيطه هاي ذكر شده به شكل توصيفي، ارائه مي دهد. اين گزارش بايد دقيق و حساب شده باشد و به دور از اغراق، از الفاظ و كلمات مثبت استفاده شود. در این گزارش برای نمونه گزاره هایی در توصیف وضعیت دانش آموز نظیر : دقت کردن در رعايت نكات بهداشتي ،كسب عادتهاي مطلوب جسماني ، همكاري با ديگران ، عمل به قوانين مدرسه ، احترام گذاشتن به ديگران ، شركت در مباحث و گفتگوها و... بیان می گردد. این ها از جمله انتظاراتي است كه در الگوي ارزشيابي توصيفي در زمينه توجه به حيطه هاي گوناگون رشد شخصيتي دانش آموز، مطرح شده است. انتظاراتي كه در نظام سنتي، كاملاً ناديده انگاشته شده است.
ارزشیابی کیفی توصیفی...
ما را در سایت ارزشیابی کیفی توصیفی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : fhabibinarges4 بازدید : 471 تاريخ : شنبه 17 آذر 1397 ساعت: 21:05